رحمت خدا

یک شیعه ایرانی و البته با دغدغه های فراوان

رحمت خدا

یک شیعه ایرانی و البته با دغدغه های فراوان

رحمت خدا
پیوندها

حضرت آقا در دیدار با مردم آذربایجان به نکته بسیار مهمی اشاره فرمودند:


"آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد متعصبانه و با تعصب تمام، ملت ایران، خارجی آن را مصرف نکنند.

این را من فقط برای یک عده خاص نمیگویم. من فقط برای متدینین و افرادی که برای حرف ما حجیت شرعی قائلند این را نمیگویم. من این حرف را برای هرکسی میگویم که به ایران علاقمند است. به آینده کشور علاقمند است. به فکر بچه های خودش است که بناست فردا در این کشور زندگی کنند."


در راستای فرمایشات معظم له و دقیقاً چند ساعت بعد از این سخنان احتیاج به خرید 2 کالای برقی و الکترونیکی پیدا کردیم. یکی تلفن همراه برای حقیر و یکی هم تلویزیون برای منزل پدر. خدا رو شکر که هر دو ایرانیست...



پانوشت1: عکس از اینستاگرام بنده

پانوشت 2: از گوشی GLX Spider راضی ام. خدا هم ازش راضی باشه!

  • مصطفی سعیدفر

مردم خوزستان... شورش را در آورده اید شما...!


آقازاده ی شهید همت نشسته اند چرتکه انداخته اند که شهدای تهران و اصفهان از خوزستان بیشتر است پس باید امکانتشان هم بیشتر باشد، شما هم به اندازه ی شهدایتان امکانات بخواهید، این همه توقع برای چه؟؟ منبع


آقا زاده ی شهید مطهری هم در فرموده اند: تشخیص دادم جبهه رفتن واجب نیست، تشخیص من این بود که جمع اوری کتب شهید مطهری واجب تر است! منبع

استاد رحیم پور نقل می کرد در دهه ی هفتاد بود.. شنیدم فرزند شهیدی می ترسیده در دانشگاه بگوید فرزند شهید است! مسولین ننگتان باد!

حالا من میگویم در دهه 90، فرزند شهیدی به پشتوانه ی نام پدرش هرچه میخواهد می گوید.

برای اینها حتی شهدا هم رتبه و درجه دارند... برخی خانواده شهدا رتبه شان بالاست.

برخی هم در مناطق محروم خاک می خورند و باز در صف اول راهپیمایی، به حمایت نظام می آیند.

راستی، خانم باکری، گفتید اگر پدرتان بود اولویتش خوزستان بود نه سوریه 

بسم لله، پدر نیست. شما که هستید، شکر خدا دولت مطبوعتان هم سکان دار است. 

اولویت دولتتان گربه سانان است نه خوزستان!

اولویت دولتتان مذاکرات و رضایت کدخداست است نه خوزستان!

اولویت دولتتان احترام به پاسپورت است نه خوزستان!

اولویت دولتتان دادن رانت به رفقاست نه خوزستان!

اولویت دولتتان ماله کشی فساد کرسنت و استات اویل است، نه خوزستان!

اولویت دولتتان رفتن به جشنواره فیلم فجر است نه خوزستان!

اولویت دولتتان رسیدگی به خوانندگی زنان است که خدایی ناکرده استعداد زنی آوازه خوان هدر نرود.

گویا فرار حنجره برای این دولت مهم تر است از فرار مغزها. گور پدر هوافضا، بی خیال خوزستان!


این ها مقام اند و البته مسئول... مسئول جور کردن بساط سور و ساط و طرب کسانی که تا سحرگاه شب پیروزی روحانی در خیابان ها با انواع رقص های مختلط و بی بند و باری، فریاد برآوردند " روحانی مچکریم"...


  • مصطفی سعیدفر

باسمه تعالی

جناب آقای شیخ حسن روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام و تحیت؛

از صمیم قلب برای جنابتان متاسفم

من الله توفیق


مصطفی سعیدفر

15 بهمن 1393


  • مصطفی سعیدفر

یک سری از افراد منتسب به جماعت سبز (همگام و همراه با وهابیون) علاوه بر غم‌گساری برای مرگ پادشاه سعودی، تصویر قبر دیکتاتور عربستان را در کنار تصویر مرقد امام خمینی گذاشته‌اند و از به اصطلاح "سادگی" قبر ملک عبدالله تمجید کرده‌اند و به آنچه "مرقد تجملی" امام خمینی خوانده‌اند، تاخته‌اند!


اولاً تعجب می‌کنم که این مدعیان آزادی‌طلبی و دموکراسی‌خواهی چرا برای یک دیکتاتور به تمام معنا که حتی اجازه برگزاری یک انتخابات را هم نمی‌داد و در کشور تحت حکومتش زنان حتی حق رانندگی نداشتند، زانوی غم بغل گرفته‌اند و در فراق وی مرثیه‌سرایی می‌کنند؟!


ثانیاً از قیاسش خنده آمد خلق را! مگر شما نمی‌دانید که اینها اساساً اعتقادی به مرقد و بارگاه ندارند! نمی‌دانید که اینها اگر ترس از واکنش جهان اسلام نبود، بارگاه پیامبر اعظم (ص) را هم تخریب و به تلی از خاک تبدیل می‌کردند؟! نمی‌دانید که همین‌ها بودند که حرم امامان مظلوم بقیع را با خاک یکسان کردند؟! نمی‌دانید یا خودتان را به ندانستن زده‌اید؟!


ثالثاً کجای مرقد امام خمینی تجملی و اشرافی است؟! اصلاً شما تا به حال یکبار به حرم امام راحل رفته‌اید که تجملاتش را ببینید؟!


رابعاً شما چرا زندگی این شاه اشرافی را با زندگی امام ساده‌زیست ما مقایسه نمی‌کنید؟! چرا کاخ‌های سلطنتی و قصرهای متجمل این حضرات اشراف را با حسینیه‌ی ساده‌ی جماران مقایسه نمی‌کنید؟! چرا از هواپیماهای شخصی و خودروهای تشریفاتی و تجملی پادشاه سعودی سخنی نمی‌گویید؟! کاروان اسکورت چند کیلومتری ملک عبدالله را با آن همه خودروی تشریفاتی ندیده‌اید؟! ندیده‌اید یا خودتان را به ندیدن زده‌اید؟!


خامساً اصلاً خجالت نمی‌کشید که امام ما را که یک دنیا عاشق دارد، با پادشاه عربستان که حتی ملتش قبولش نداشت، مقایسه می‌کنید؟!

  • مصطفی سعیدفر

مستر جیکاک جاسوس انگلیسی که سالها در مسجدسلیمان زندگی کرده. برای بدست آوردن دل مردم ساده دل و مذهبی منطقه، ابتدا زبان لری بختیاری را بخوبی یاد می گیرد و به درجه اجتهاد رسیده و حتی در مساجد بعنوان پیش نماز حضور داشته است.


او گیوه هایش را با یک اشاره عصا جفت می کرد و می گفتند این از معجزات اوست.

البته او خود می گوید که مگنتی(آهنربا) در گیوه هایم قرار داده بودم که بانزدیک کردن عصا که آنهم درونش مگنت بود گیوه ها جفت می شدند...


این جاسوس انگلیس، روزی به مسجد می آید و به دروغ می گوید من حضرت علی علیه السلام را در خواب دیدم و او به من فرمود که به مردم بگو از این ماده سیاه و نجس (نفت) دوری کنند ...

و برای اثبات ادعایش پیراهن و عبایش را کنار می زند و جای سفید دستی روی شانه اش را نشان می دهد و می گوید این جای دست علی است بر شانه من.

او در کتابش تشریح می کند که روزی تکه ای کاغذ رابه شکل دست بریدم و روی شانه ام قرار دادم و کمی زیر آفتابداغ جنوب ماندم تا خوب اطراف ان کاغذ تیره شود.


معروف ترین شعر او این است:

"شما که عشق علی من دلتون نفت ملی سی چنتون"

شما که عشق علی در دلتان هست نفت ملی به چه دردتان می خورد.


متاسفانه همیشه دشمنان سیاس ما از سادگی توده های مردم و گاه از سادگی منصب داران برای رسیدن به منافع خود سؤ استفاده کردند.


از کتاب "خاطرات مستر جیکاک جاسوس زبردست انگلیس در ایران قبل از ملی شدن نفت"

.

.

.

نتیجه:

انرژی هسته ای را سفت بچسبیم. اگر هم ما بی سواد باشیم، بیکار باشیم، لبو فروش و راننده تاکسی باشیم، در هیچ تخصصی بجز آبگوشت بزباش و قرمه سبزی توان رقابت با خارجه را نداشته باشیم و در کل نفهمیم که انرژی هسته ای به چه دردی می خورد، همین که دشمن میخواهد ما آن را نداشته باشیم، مطمئناً این را میفهمیم انرژی هسته ای باعث پیشرفت، خودباوری و استقلال ماست که دشمن را می سوزاند! این پست را دست به دست بدهید تا برسد به دست جناب رئیس جمهور حقوقدان و کابینه تدبیر و امیدشان که بدانند ملت ایران ذره ای از آرمانهایشان دست بر نمیدارند...

  • مصطفی سعیدفر

فتنه...

۰۸
دی

می پرسند اگر یزید روزنامه داشت ، فردای عاشورا ، روزنامه های یزید چه تیتری میزدند ؟

این شعری بود که یزید هنگامی که با چوب به لبهای ابا عبدالله می زد ، می خواند و دستگاه رسانه ای اش ، منتشر کرد:

ای کاش پیران و گذشتگان قبیله من که در بدر کشته شدند، زاری کردن قبیله خزرج را از دم نیزه و شمشیر می دیدند.

از شادی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید دستت درد نکند.

مهتران و بزرگان آن ها را کشتیم تا با کشتگان ما در بدر برابر گردید.

خاندان هاشم با سلطنت بازی کردند، نه خبری از آسمان آمد و نه وحی نازل شد.

من زاده خندف نیستم اگر از فرزندان احمد(ص) در مقابل آنچه به ما کردند انتقام نگیرم.

یزید از همان لحظه اعلام کرد که من به دنبال گرفتن انتقام از فرزندان محمد هستم ، محمدی که اجداد من را کشت 

یزید نماد تمام کفر بود و حتی ذره ای به اندازه ی پدرش تظاهر به اسلام نمی کرد

حتی یک تن هم نبود که یزید بوزینه باز شراب خوار را مسلمان بداند

و اما در کربلا و در کوفه چه گذشت؟

فردای عاشورا در کربلا این خبر منتشر شد :

خونخواهان عثمان انتقام خون عثمان را گرفتند ! 

در ماجرای کربلا همه می دانستند حق با حسین ابن علی است اما :

1 - عده ای خود را از ولی زمان عاقل تر می دانستند و میگفتند نباید با یزید در افتاد ، چرا که با یک لشگرش ، کل سیستم دفاعی ما را از بین می برد

2 - عده ای حسین را افراطی می دانستند و معتقد بودند از دایره ی اعتدال خارج است ، حقیقت این است که یزید قدرت دارد ، اسلام هم دین انعطاف است ، باید با یزید بست !

3 - عده ای هم می دانستند حق با حسین است اما حب مال و جاه و مقام ،آنهارا با خود برد

4 - عده ای هم مانند شمر ، با اینکه می دانست حق با حسین است .. با اینکه در رکاب علی (ع) جانباز شده بود .. با اینکه شیعه بود ... اما .. 

کربلا نشان داد که برای شیعه ، هیچ دشمنی بدتر از خودی نیست ...

به قول یه استادی :

اونا فهمیدن ، موتور شیعه رو میخوای بیاری پایین .. از داخل بهش ضربه بزن

راستی .. برادر و خواهرم .. 

یزید شاعر بود .. شعر های خیلی خوبی هم میگفت .. 

مثل همان اشعار که شاهین نجفی برای شهدای!!!!!! کربلای!!!!! ساختگی خواند!

لحظه ای در معنای این آیه تدبر کنیم :

هُوَ الَّذی أَخْرَجَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ

او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد ( با مسلمانان ) از خانه هایشان بیرون راند! گمان نمی کردید آنان خارج شوند ، و خودشان نیز گمان می کردند که دِژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع می شود امّا خداوند از آنجا که گمان نمی کردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند ، بگونه ای که خانه های خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران می کردند پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم!

اینها بغض های انباشته شده ای بود که کسانی که توطئه را توهم می دانستند ،

به هیچ عنوان حاضر نبودند قبول کنند که دشمنی یزید و معاویه با آل محمد (ص) ، فقط برای مقام و قدرت نیست ، بلکه بر اساس ایدئلوژی و مکتب و بغض های تاریخی است

فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ


منبع: اون شبکه اجتماعی که نباید اسمش رو بیاریم!

#فراموش_نمیکنیم

  • مصطفی سعیدفر


دیباچه:

امام حسن عسکری فرمودند: علامات مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز در روز، بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز، سجده بر خاک، انگشتر در دست راست کردن و زیارت اربعین.

بحمد الله امسال توفیق پیدا کردیم و به دستور امام یازدهم، جامه عمل پوشوندیم و اربعین به زیارت حضرت سید الشهداء رفتیم. مصطفی روز عاشورا پیشنهاد داد و گفت: امسال اربعین بریم کربلا؟! و ما دقیقاً چهل روز بعدش، کربلا بودیم. راهپیمایی اربعین، بزرگترین تجمع بشری در طول تاریخ و همچنین بزرگترین نشانه از اقتدار و جان بر کف بودن شیعه ست. تعریف کردن عظمت راهپیمایی اربعین برای افرادی که حضور نداشتن، مثل درک انسانهاست از همه کائنات. فقط با دیدن میشه درک کرد. راهپیمایی اربعین و سختی های همراه اون، نمونه کوچکی از سختی های حرم حضرت اباعبدالله است. کسی که توی این پیاده روی شرکت نکنه، درک زیادی از روضه قافله پیدا نمی کنه. اگر در حین راه رفتن در مسیر کربلا، خستگی و درد پا به سراغ فرد بیاد، سختی های قافله اسرا رو تا حدودی درک میکنه‌. با اینکه از ما در طول مسیر پذیرایی و بهمون احترام گذاشته میشد، اما به اهل بیت امام حسین، در طول این مسیر جسارت ها شد. ما یک دهم مسیری که اونها طی کردن رو هم نرفتیم‌. سختی های ما کجا و مصائب اونها کجا؟! بی قراری در اونجا، فرد رو یاد بی قراری های حضرت زینب در کربلا میندازه. مستاصل بودن در اونجا، فرد رو یاد مستاصل بودن امام حسین میندازه، اونوقتی که نمی دونست پیکر حضرت علی اصغر رو به خیمه پیش مادرش ببره یا دفن کنه. آوارگی در اونجا، فرد رو یاد آوارگی بچه های امام حسین و اصحاب بعد از سوختن خیمه ها در صحرای کربلا میندازه. شلوغی اونجا، فرد رو یاد صحرای محشر میندازه و مشکلات اونجا. توی این پیاده روی، از هر گذاره ای میشه چیز یاد گرفت. چیزهایی که توی کتابها یاد داده نمیشن. همه چیز اونجا درک کردنیه. فقط باید دید و درک کرد.

خاطراتی که پیش رو دارید حاصل نوشته های من در آخر هر روز است‌. اول سفر فقط قرار بود حواشی سفر رو بنویسم. اما کم کم که جلو رفتیم متوجه شدیم که این سفر اصلا حاشیه نداره و هر چی هست همش متن ماجراست‌. قضیه خاطره نوشتن من هم، مثل داستان تألیف کتاب "تاریخ مدینه دمشق" شد. ابن عساکر وقتی که می خواست نوشتن این کتاب رو شروع کنه، تصمیم داشت که تاریخ شهر دمشق رو در دوران خودش بنویسه. اما از اونجایی که حرف، حرف میاره، این تاریخ، کتابی شد که به ۷۰ جلد تقسیم بندی شد و نه فقط تاریخ دمشق، بلکه تاریخ همه بلاد اسلامی رو در خودش جا داد. جریان خاطرات ما هم بی شباهت به جریان تألیف این کتاب نیست. نت های کوچیک و سر فصل وار، تبدیل شدن به خاطرات طولانی که پیش رو دارید. این سفر، همش خوشی بود. اگر هم سختی وجود داشت، با قرار گرفتن در برابر سختی های امام حسین (ع) و یاران و خانواده اش به شیرینی مبدل می شدن. چون حس می کردیم، ذره ای شبیه به اونها شدیم‌.

اربعین بهترین تعطیلات بچه هیأتی هاست. با بهم ریختن همه ی قواعد دنیای امروز. زدن به دریای سختی ها در عصر عافیت طلبی. یک ماجراجویی بدون حساب و کتاب در دوران عقل حسابگر. چشیدن نیم خورده ی دیگران در زمانه ی وسواس های مالیخولیایی بهداشت. خوابیدن در همسایگی خطر در روزگار ترور و وحشت. دوست داشتن بی دلیل دیگران در عصر کینه و اضطراب. فروریختن مرزهای جغرافیایی و نژادی در روزگار تعصبات شیطانی. ایثار کردن همه ی زندگی در زمانه ی شح نفس کنازها، چرا که قرآن فرمود: وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( و آنان که از حرص نفس خویش در امان مانده اند رستگارند)

گویا این چند روز تمرینی برای شیوه ی زندگی در دوران حکومت حضرت صاحب الامر (عج) است. اگر قواعد عجیب و غریب این چند روز را نمی دیدیم، درک عالم مهدوی ناممکن بود.

توصیفات این سفر، توانایی درک کردن عظمت این جوشش غیرت رو به شنونده نمیده. اما حداقل دور نمایی از این عظمت مطلق رو بازتاب میکنه. با این مقدمه به استقبال خوندن روز نوشت های یک زائر اربعین میریم:

  • مصطفی سعیدفر

اربعین 1436

۲۴
آذر

خدا رو شکر ما هم قطره ای از این دریای خروشان بودیم. جای همه خالی به شرط لیاقت نایب الزیاره دوستان بودیم.



ان شا الله به زودی زود روز نوشت های یک زائر پیاده اربیعن با نام "پا جا پای جابر" همراه با تصاویر در همین وبلاگ منتشر خواهد شد. خاطراتی ناب از دو برادر که زائر ابا عبد الله الحسین (ع) بودند.

  • مصطفی سعیدفر

سلام؛

عبارت ازدواج سفید چند وقتیست که در ادبیات ما رواج پیدا کرده است. شاید خیلی ها از این موضوع اطلاعی نداشته باشند اما کسانی که با بطن اجتماع سر و کار داشته باشند قطعا این عبارت را شنیده اند. ازدواج سفید یا هم خانگی بدون ازدواج پدیده‌ای است که دختر و پسر به عنوان هم‌خانه با یکدیگر زندگی می‌کنند، بی آنکه میان آن‌ها پیوند رسمی ازدواج و رابطه زن و شوهری باشد.


تمامی کارشناسان خانواده این رفتار را باعث از هم گسیختگی بنیان خانواده و رواج بی بند باری و فساد دانسته اند. و البته بیشترین ضربه متوجه دختر خواهد شد.


اما چه شد که این قلم به فکر نوشتن در این باره شد؟ در حال گشت زنی در سایت دیوار* بودم که یکی از آگهی ها توجه ام رو به خودش جلب کرد.



در زیر گروه هم خانه دنبال اینگونه درخواست ها گشتم البته در اهواز کیس های مشابهی پیدا نکردم. اما با جستجو در تهران به مواردی از این دست رسیدم که برخورد جدی مسئولین را می طلبد.


نمونه های دیگر آگهی ها در ادامه مطلب...



*سایت دیوار مکانیست که در آن می‌توانید همه‌ی نیازمندی‌های مورد نظرتان شامل کالاها و خدمات مختلف را بر اساس محل سکونت خود مشاهده کنید. بخرید و یا بفروشید!


در این باره بیشتر بخوانید:

ازدواج سفید ، ضربه مهلکی به پیکر خانواده‌های ایرانی وارد می‌کند

رواج هشدارآمیز «ازدواج سیاه» رابطه ای که زندگی دختر را سیاه می کند!

تغییرنام رابطه نامشروع به ازدواج سفید!

  • مصطفی سعیدفر

هاشمی رفسنجانی: اگر افراد ناصالح وارد شوند، نامزد ریاست خبرگان می شوم!


الان این وسط چند سوال ذهنم رو خیلی درگیر کرده ...

یادتونه یه خانومی گفت اگر موسوی رای نیاره تقلب شده بریزید تو خیابونا؟ همسر کی بود؟


یادتونه اراذل و اوباش دستگیر شده درفتنه سال 88 گفتند از یه آقا زاده پول میگرفتند؟ فرزند کی بود؟


یادتونه یه آقا زاده دیگه ای رو چند بار در شلوغی های 88 دست گیر کردند که علیه نظام شعار میداد؟ فرزند کی بود؟


یادتونه یه آقا زاده از دانشگاه آزاد واحد انگلیس که وجود خارجی نداشت ماهی چهارده میلیون تومان حقوق میگرفت؟ فرزند کی بود؟


اون خانومی که به اتهام نشر اکاذیب محاکمه شد که یادتونه؟ فرزند کی بود؟


جونیور رو که دیگه همه میشناسید. پرونده کرسنت رو که یادتونه؟ فرزند کی بود؟


مابقی بماند...


در همه این احوال پدر خانواده سکوت کرد...

نامه بی سلام و خداحافظی رو یادتون هست؟ کی نوشته بود؟


خاطره موافقت امام با حذف مرگ بر امریکا رو کی گفت؟ یادتونه که دروغ بود؟


حالا همه اینها به کنار. یه سوال از آقای هاشمی دارم. اگر خودتون رو قلم بگیریم مگه توی مجلس خبرگان رهبری شخص ناصالح هم وجود داره؟


یه چیزی بگم آقای هاشمی؟ 6 بهمن 92 ساییتون مطلبی نوشته بود با عنوان: ضد ولایت فقیه تر از احمدی نژاد نداریم. اینو هیچ وقت فراموش نمیکنم. اتفاقا هر چند وقت یکبار اون پست رو میخونم.


  • مصطفی سعیدفر